زن متولد ماکو 3

ساخت وبلاگ
ظالم: ستمکارظالم بلا: موذی، بدجنسظالمین: ج. ظالم، ستمکارانظاهر: آشکارظاهربین: کسی که فقطبه ظاهر هر امری توجّه دارد.ظاهرساز: ریاکارظبی: آهوظبا: آهوانظرافت: زیباییظرف: وسایلی مانند کاسه، بشقاب، لیوان و...ظروف: ظرف هاظفت: ضبطظفت کردن: تصاحب کردنظلم: ستمظَلَمه: ج. ظالِم، ستم کارانظن: حدس، گمانظَهر: طرف پشت هر چیزی به ویژه نوشتهظُهر: میانۀ روز، نیمروزظُهرین: ظُهر و عصرظهور: ظاهر، آشکارظهور کردن: آشکار کردن* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:44

یورولدوم: خسته شدمیورولدون: خسته شدییورولدو: خسته شدیورولدوق: خسته شدیمیورولدوز: خسته شدیدیورولدولار: خسته شدند*یورولمادیم: خسته نشدمیورولمادین: خسته نشدییورولمادی: خسته نشدیورولمادیق: خسته نشدیمیورولمادیز: خسته نشدیدیورولمادیلار: خسته نشدند*یورولما: خسته نباشییورولمویاسان: الهی که خحسته نباشییورولوب اوتوردوم: خسته شدم و دست کشیدمیورما: خسته ام نکن*یورغون: خستهیورغون لوق: خستگییورغون - آرغین: خسته و کوفتهیورغونلوغونو آلماق: رفع خستگی کردنیورماق: خسته کردنیوروجو: خسته کننده، کسالت آوریورولما: خستگییورولماز: خستگی ناپذیریورولموش: خسته شده* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:44

اودماق: اوتماق، برنده شدن، قورت دادن، بلعیدناوددورماق: اوتدورماق، به کسی خوراندن، کسی را به بلعیدن واداشتناودقونماق: قورت دادن، آب دهان را قورت دادناودوجو: برنده ، بلعندهاودولما: بلع، قورت، باختاودوم: جرعه، قورت، برداودوملوق: به اندازۀ یک جرعهاودولماق: بلعیده شدن، قورت داده شدن، بازنده شدن، باختن*اودوزان: بازندهاودوزماق: اوتوزماق، باختن، بازنده شدناودوزدورماق: سبب باختن کسی شدناودوزولماق: بازنده شدن، از دست رفتناودوزمایان: بدون باخت، کسی که بازنده نشده* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 23 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:44

سَتّار: پوشندهسِتار: پوشش، ستر*حَدَث: نجاست، فضلهحَدس: گمان، اندیشه*جَل: چکاوکجُل: پوشش چهارپایان*جَستَن: جهیدن، خیز برداشتنجُستَن: جستجو کردن*دُرد: خالصدَرد: رنج، اذیت*تَخویف: ترساندن، بیم دادنتَخفیف: کم کردن قیمت جنس برای جلب نظر مشتری*حَرَم: داخل مکان زیارتی و مقدّس یا کلِّ مجموعۀ آنحُرَم: اندرونی، زنان و دختران و کنیزان مردی در یک خانه* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:59

جان: جوهره و اصل هر چیزجان از بدن کسی برآمدن: مردنِ اوجان بخشیدن: زنده کردنجان بر سر چیزی نهادن: خود را در راه کسی یا چیزی به خطر انداختنجان بر کف نهادن: تا پایان مرگ ایستادگی کردنجانِ جان: یار بسیار عزیز و محبوبجانِ سالم بدر بردن: از مرگ نجات یافتنجانِ کسی به لب رسیدن: بسیار ناراحت و بی طاقت شدنجانِ جهان: محبوب و معشوق در ادبیات عرفانیجانان: آنکه همچون جان عزیز و دوست داشتنی استجان آفرین: خداجان بر میان: فداکارجان خراش: آنچه روح را به شدت آزرده می کندجان سپار: جان سپارنده، فداییجان سخت: آنچه در مقابل سختی ها مقاوم استجان سوز: جان گداز، آنچه باعث غم و درد شدید می شودجان فرسا: جان کاه، عذاب آورجان مایه: عامل ادامۀ حیات* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:59

سؤز ائیلم لریسؤز آتماق: حرف نیش دار زدنسؤز آچماق: دربارۀ موضوعی سخن را شروع کردنسؤز آلماق: قول گرفتنسؤز وئرمک: قول دادنسؤز ائله مک: حرف درست کردن، حرف درآوردنسؤزبئزه مک: حرف درآوردنسؤز چیخارتماق: حرف درآوردنسؤز گزدیرمک: سخن چینی کردنسؤز گولشدیرمک: با کلمات بازی کردنسؤزلشمک: بگومگوکردنسؤزو آزدیرماق: حرف را عوض کردنسؤزو آغزیندا قالماق: حرف کسی قطع شدن، حرفش ناتمام ماندنسؤزونو آغزیندا قویماق: حرف کسی را ناتمام گذاشتن، حرف کسی را قطع کردنسؤزو کئچمک: نفوذ کلام داشتنسؤزوندن چیخماق: حرف کسی را گوش نکردن، نافرمانی کردنسؤزونو دییشدیرمک: حرف خود را عوض کردنسؤز سوروشماق: سوال پرسیدنسؤزه قولاق آسماق: حرف گوش کردنسؤزنو گئری آلماق: حرف خود را پس گرفتن* زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 18:58

«ذ» یازاریق « ذال» اوخوروقذات: نفسذات الریه: بیماری سینه پهلوذاریات: سورۀ پنجاه و یکم قرآن کریمذایب: ذوب شدهذوب: تغییر حالت چیزی از جامد به مایع، اریمکذاتی قیریخ: بدذاتذرّه: ذرّه، اتمذکر ائیله مک: ذکر کردنذکری - فکری: تمام فکر و هواس اشذلّت: خواری، بیچارگیذلیل: خوار، پستذلیل اولماق: زبون شدن، بدبخت شدنذلیل گونه قالماق: گرفتار روزگار بد شدن، بدبخت شدنذوق: سلیقهذوق لو: با ذوق و شوقذوق اهلی: اهل ذوق، اهل خوشگذرانیذهن: فکر، عقل، شعورذوقا گلمک: سر شوق آمدنذمّه: کفالت، ضمانتذی حجه: ماه دوازدهم از سال قمری زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 18:58

رابطه: ارتباطرابطه سیز: بدون ارتباطراحات اولماق: راحت شدنراحات ائتمک: آسوده کردن، راحت کردنرادار: دستگاهی که از راه دور جسمی را در هوا نشان می دهد.رادیوآکتیو: جسمی که دارای تشعشات اتمی باشدرادیو قولاق آسماق: رادیو گوش کردنراس گلمک: راست آمدن کارراس لاشماق: مواجه شدنراستا: ردیف شدن مغازه هادر یک خیابانراستاکوچه: نام محلّه ای قدیمی در شهر تبریزراستا: گوشت فیلّ گاو و گوسفندراضی اولماق: راضی شدنراضی سالماق: راضی کردنرام: مطیعرئزین: پلاستیکرحم: شفقترحم سیز: بی رحمرحم ائیله مک: ترحم کردنرَزَه: حلقۀ در، چفترَفَته: آلتی که با آن خمیر را به تنور می چسبانندرف: طاقچهرمز: علامت، نشانهرکوع: یکی از آداب نمازریحان: نوعی سبزی خو.ردنیریحانی: نام یکی از رقص های آذربایجانیریشخند: تمسخررهن: گروروشول: سفیداب حمام زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 18:58

کار ائیله مک: تاثیر گذاشتن، کارگر شدنکار وئرمک: به درد خوردنکاردان دوشمک: از تاثیر افتادن، از کار افتادنکارینا گلمک: به دردش خوردنکاریخدیرماق، کیریخدیرماق: گیج کردن، شبهه ایجاد کردنکاسیب لاشماق: فقیر شدنکوسمک: قهر کردنکوسولو اولماق: قهر بودنکوسولو قالماق: در حالت قهر ماندن، آشتی نکردنکئفلنمک: مست شدنکئچمک: گذشتنکؤرپونو کئچمک: از پل گذشتنکئچیرتمک: عبور دادن، گذراندنکئفه باخماق: خوش گذراندنکئفی سازالماق: حالش بهتر شدن، مرفّه شدنکتاب آچدیرماق: فال گرفتنکؤتک وورماق: کتک زدنکؤتک یئمک: کتک خوردنکسمک: بریدنکسدیرمک: به وسیلۀ کسی بریدنکشیک چکمک: کشیک دادن، پاسداری کردنکلک گلمک،کلک وورماق: کلک زدن، حیله به کار بردنکلّه وورماق: با سر زدن، شاخ به شاخ شدنکلّه مایاللاق دوشمک: با سر به زمین افتادنکم باخماق: بی اعتنائی کردن، بی توجهی کردنکمان چالماق: کمانچه زدنکنارا آتماق: به دور افکندنکیفسه مک: گندیدن، فاسد شدنکیفیر لشمک: کثیف شدنکین بسله مک: کینه توزی کردن* + نوشته شده در پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 0:42 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1402 ساعت: 16:21

طاس: بادیه، کاسهطاقت: توان، قدرتطاقت سیز: بی طاقتطاقچا: طاقچه، رفطالع اولدوزو: ستارۀ بختطالع سیز: بد اقبالطبل: دهاطبیل چالان: نوازندۀ طبلطرلان: باز شکاریطغرل: مرغ شکاری از نوع شاهینطوغان: شاهین، بازطعم سیز: بی مزهطلاق: بوشانما،جدائیطلاق آلماق: بوشانماق، طلاق گرفتنطلاق وئرمک: بوشاماق، طلاق دادنطیفیل: طفل، بچّهطیفیل بالا: مظلوم بالاطیلیسم: جادو جنبل + نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 23:18 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...ادامه مطلب
ما را در سایت زن متولد ماکو 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgayagizi3a بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 18:08